به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده، همزمان با انتشار تصاویر جانکاه از وضعیت کودکان غزه که هزاران تن از آنان در قحطی و بیماری به سر میبرند، تیمهای مخوف اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، توطئههای تازهای برای غزه در دستور کار قرار دادهاند. طرح پیشنهادی گروه موسوم به «بنیاد بشردوستانه غزه» (GHF) مبنی بر انتقال آوارگان فلسطینی به جزیره قبرس، یکی دیگر از این توطئهها است. این بنیاد که هسته اصلی آن را افسران هر ۲ سرویس جاسوسی موساد و سیا تشکیل داده، به این مسئله اشاره میکند که در چارچوب یک طرح ۲ میلیارد دلاری برای اسکان «موقت» پناهندگان فلسطینی در طول بازسازی غزه، قبرس میتواند به عنوان یک «منطقه ترانزیت بشردوستانه» مورد توجه قرار بگیرد.
اگر چه بنیاد مزبور، این موضوع را تکذیب کرده، اما خبرگزاری رویترز در گزارشی ویژه از این موضوع خبر داده که چنین چیزی مطرح شده و هدف اصلی آن نیز، یافتن «جایگزینی برای کنترل حماس بر جمعیت غزه» است. یعنی طرحی برای فاصله انداختن بین فلسطینیان و فرزندان مبارز آنها. واشنگتن پست نیز اعلام کرده که بنیاد مزبور، حتی درباره ساخت مجتمعهای مسکونی برای غیرنظامیان فلسطینی، وارد مذاکره شده است. این خبر، یادآور همان اظهارات دونالد ترامپ در در ۴ فوریه است که طی آن، برای اولین بار علناً اعلام کرد که آمریکا به دنبال اسکان مجدد جمعیت ۲.۳ میلیونی فلسطینی در مکانهای دیگر است تا این منطقه جنگزده را «تحت کنترل» خود درآورده و آن را بازسازی کند.
فارغ از آنکه این پیشنهاد موذیانه، حاوی چه نقشههایی برای حمله به هویت و ساختار جمعیتی غزه است، حتی خود تحلیلگران آمریکایی نیز چنین برنامهای را قبول ندارند و آن را خطرناک تلقی میکنند. درباره همین موضوع، مایکل روبین، عضو ارشد مؤسسه امریکن انترپرایز، پیرامون رفتارهای غیرقابل پیش بینی ترامپ هشدار داده و نوشته است: «قبرس سابقه طولانی در تبدیل شدن به قطب کمکهای بشردوستانه دارد، اما باید در برابر هرگونه فشار واشنگتن برای اسکان پناهندگان فلسطینی، حتی به طور موقت، مقاومت کند.
اقتصاد قبرس به گردشگری متکی است. اگر فلسطینیهای بیکار یا کمکار شروع به آزار و اذیت دختران، زنان و گردشگران کنند، ضربه به برند بلندمدت قبرس خواهد زد و حملات انفرادی فلسطینیها به گردشگران اسرائیلی، آمریکایی یا اروپایی فاجعهای برای صنعت گردشگری خواهد بود». در حال حاضر، بسیاری از تحلیلگران آمریکایی و اروپایی، آشکارا از این موضوع صحبت میکنند که غیرنظامیان غزه و به ویژه زنان و کودکان، به شکلی عامدانه، از سوی ارتش تحت امر نتانیاهو، در معرض خطر مرگ و مورد هدف جنایات جنگی قرار گرفتهاند.
موضوع قبرس، حتی فراتر از آوارگان غزه است
تلاش رژیم صهیونیستی برای توسعه روابط امنیتی و نظامی با قبرس و یونان، بخشی از اهداف بلندمدت این رژیم برای بهره برداری از موقعیت ژئوپولیتیک جزیره قبرس و همچنین برنامهریزی برای بهره برداری یکجانبه از منابع انرژی در شرق دریای مدیترانه است. از دیگر سو، همچنان که در گزارش مجله یهودیان هلاس واشنگتن ذکر شده، توجه نتانیاهو به قبرس، یادآور یک پسزمینه تاریخی قوم یهود است که از اروپا میگریختند و از قبرس، به عنوان نقطه اختفا و گذرگاه امن استفاده میکردند.
اما حالا رژیم صهیونیستی قصد دارد، موضوع بازسازی غزه را به عنوان بهانهای در نظر بگیرد تا بخشی از اهالی این شهر، به قبرس تبعید شوند و برای همیشه آنجا بمانند. این در حالی است که اساساً مردم غزه، حتی قبل از جنگ و قحطی نیز، در جایی میزیستند که از سوی تحلیلگران غربی نیز به عنوان «بزرگترین زندان بدون سقف جهان» شناخته میشد و حالا هم اگر در معرض حملات مداوم تک تیراندازها و یگانهای صهیونیستی نباشند، میتوانند در همان شرایط سخت، در ماوای خود بمانند و دوباره آنجا را آباد کنند.
آوارگی اجباری در لفافهای بشردوستانه
تشویق فلسطینیان به ترک سرزمین مادریشان، سابقهای دور و دراز دارد. اما در سالیان گذشته، افراط گرایان رژیم صهیونیستی مانند ایتمار بن گویر وزیر امنیت داخلی و بتسئل اسموتریچ وزیر دارایی، بیش از دیگران، این ایده را تکرار کردهاند. به ویژه بن گویر؛ بارها در اظهارات خود ادعا کرده که مهاجرت فلسطینیان از غزه، یک ضرورت امنیتی است و با رفتن آنان، جنگ خاتمه پیدا خواهد کرد! در هیمن حال، اسموتریچ هم از این موضوع خبر داده که خود نتانیاهو نیز با تیمی از مشاوران، در حال بررسی این موضوع است که پیشنهاد جابجایی مردم غزه به هر کشوری که مایل به پذیرش آنها باشد، میتواند مشکلات را به پایان برساند. اما مسئله اینجاست که نه تنها مردم غزه و مبارزان فلسطینی، بلکه ناظران بینالمللی هم چنین پیشنهادهایی را به عنوان لفاظی قلمداد کردهاند که هدف اصلی آنها، آوارگی اجباری فلسطینیان است.
در طرح گروه به اصطلاح «بنیاد بشردوستانه غزه» (GHF) به این مسئله نیز اشاره شده که بخش اندکی از مردم غزه میتوانند در منطقه خود بمانند اما بخش اعظم آنها به ۶ اردوگاه بزرگ در قبرس و مصر منتقل شوند. ولی مرور وقایع تاریخی پیشین، نشان دهنده این واقعیت است که آوارگی برای فلسطینیان، به مرور زمان منجر به اقامت اجباری و همیشگی آنان در کشورهایی نظیر لبنان، اردن و سوریه شده و هیچگاه نتوانستهاند از شرایطی برخوردار شوند که با آسودگی خاطر، به وطن خود بازگردند.
فلسطینیان و ۵۰ سال آوارگی
نگاهی گذار و اجمالی به آمارها و گزارشهای «آژانس امداد و کاریابی برای آوارگان فلسطینی» (UNRWA) نشان میدهد که تا اواسط سال ۲۰۲۳ میلادی، ۵ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر از فلسطینیان، به عنوان آواره، سر از اردن، لبنان، سوریه و منطق دیگر درآوردهاند. این در حالی است که آمار مزبور، صرفاً بر اساس ثبت نام داوطلبانه افراد است و بنابراین ممکن است تعداد واقعی آوارگان، بیشتر باشد. گزارش شماره ۱۶۳ آژانس مزبور که در ماه میسال ۲۰۲۵ میلادی تدوین شده، نشان میدهد که دست کم ۱.۹ میلیون نفر یعنی حدود ۹۰ درصد از جمعیت غزه در طول درگیری، چندین بار در طول یک ماه آواره شدهاند.
دیدهبان حقوق بشر این آوارگی را «گسترده، سیستماتیک و معادل آوارگی اجباری» و طبق اساسنامه رم، به عنوان جنایت جنگی توصیف کرده است. وجود ۱.۹ میلیون آواره در طول جنگ غزه، یکی از بزرگترین جابجاییهای جمعیتی داخلی در تاریخ مدرن است و گرفتاری و مصائب بزرگ انسانهایی را نشان میدهد که از حداقل خدمات اضطراری و زیرساختها برخوردار نیستند. همه اینها در حالی است که مقامات مصر، اردن، اتحادیه عرب و تشکیلات خودگردان فلسطین، با انتشار چندین بیانیه، تمام طرحهای جابجایی را «نقض قوانین بینالمللی» و معادل پاکسازی قومی قلمداد کردهاند. از دید فعالان حقوق بشر، جابجایی اجباری یا قهری، خطر ریشهکن کردن فلسطینیها از سرزمین مادریشان، از هم پاشیدن شبکههای اجتماعی و نقض حق بازگشت آنها - تحت قطعنامه ۱۹۴ مجمع عمومی سازمان ملل - را به همراه خواهد داشت.